نویسنده: جعفررضایی
منبع : www.khawaran.com
هفت سال پس از فروپاشی طالبان وعلی رغم سرازیر شدن بیست و دو میلیارد دالر کمک خارجی، وضعیت هزاره های افغانستان تا حدی وخیم و ناعادلانه باقی مانده است که گزارشگران خارجی زندگی هزاره ها را کمی بهتر از زندگی حیوانات بارکش می خوانند. البته که در این میان اقلیت کوچکی از هزاره های باسواد و حزبی توانسته اند زندگی آرام و مرفه ای برای خویش سروسامان دهند و ازهمنشینی با سیلی از خاک نشینان همتبار شان دوری جویند.
کوچ هزاره های باسواد به همسایگی های شیک و لوکس و عدم حشر و نشر آنان با قاعده جامعه سبب شده است تا در رسانه ها_ و به ویژه عالم انترنت_ تصویر نسبتا رضایت بخش و گویا خوبی از زندگی هزاره ها ارایه شود. گزارشها و تصاویر که وبسایت های هزاره ها نشر می کنند معمولا مردان چاق و چله با لباسهای نو و گران بها را نشان می دهد.
تصویر که این تصاویر ترسیم می کنند، باوری خلق می شود که انگار هزاره ها جامعه پرقدرت و ثروتمندی است که پیوسته مصروف سیاست، مردم داری و برگزاری سمینار می باشند. دوربین هزاره های باسواد به ندرت به کوچه های انباشته از خاک و فقر هزاره می پیچید و قلم هزاره های باسواد شهامت شرح رنج جوالی ها، تبنگی ها و مزدورکاران هزاره را ندارد. شاید این چشم پوشی و طاوس نمایی از نوکیسه گی باشد و شاید هم از لایه های زخیم پول پرستی که بر صفحه وجدان سیاستمدران هزاره سخت سنگینی می کنند. بهرحال، به رغم آنچه گفته آمد، هنوز فرصت آن باقی است تا چاره ای برای رهایی هزاره ها از زنجیر فقر جست و گامی بسوی آینده بهتر هزاره ها گذاشت
ناگفته پیداست که فقرجانکاه امروزین هزاره ها ریشه در تاریخ خونین این مردم و تداوم سیاست های تبعیض آمیز حاکمیت امروز دارد و راه برون رفت هزاره ها از فقر از مسیر مبارزه علیه راسیسم مسلط دولتی می گذرد. رفتن و بیرون شدن هزاره ها از دولت و اعتراض نمایندگان هزاره ها در مجلس نتوانسته است کمترین تغییری در روند جاری راسیسم دولتی ایجاد نماید. آشنایان زبان و رسانه های جامعه جهانی را باور برآن استکه تنها از دو طریق می توان به جنگ علیه راسیسم مسلط امروز رفت.
اول: حضور فعال رسانه های بین المللی در افغانستان فرصت خوبی است تا هزاره ها با برپایی تجمعات و تظاهرات صلح آمیز صدای محرومیت شان را به گوش جوامع آزاد این سیاره برسانند و خواستار استمداد و همراهی جوامع بشری در نبرد علیه راسیسم مسلط دولتی شوند
دوم: همه می دانیم که راسیسم بی رحم پشتون با دالرهای آبیاری می شود که جامعه جهانی آنرا برای حمایت از آزادی، دموکراسی و نهادینه شدن ارزشهای حقوق بشر برای افغانستان کمک می کنند. تجربه نشان داده است که اعتراض در مجلس و سخنرانی در مسجد نتوانسته است تا راسیسم دولتی را مهار نماید. پس راه موثر فشار بر راسیسم دولتی برقراری تماس با جامعه جهانی و ارسال نامه به نهادهای حقوق بشر، احزاب سیاسی و مجالس ممالک مغرب زمین برای افشای هویت راستین آن چپن پوش شیاد می باشد. بی ترید دراین میان مکاتبه با نهاد های مدنی امریکا ودولت اوباما بسیار مهم و سرونوشت ساز است. البته که ارایه چنین پیشنهادی به احزاب جهادی نه چیزی نو و نه مفید خواهد بود. سران جهادی از دیر باز در صدد جلب حمایت غرب بوده اند. مسلم است که جوامع غربی به سختی می توانند همگام با کسانی شوند که نفرت عمیق آنان نسبت به دموکراسی و ارزشهای مدرن، بلندتر از عمامه های شان، هویدا و نمایان است. تعدادی معدودی از روشنفکران هزاره و در میان آنان داکتر سیما سمر صلاحیت و اعتبار آنرا دارد تا رنجهای قوم شانرا به گوش قدرتهای جهان نجوا نمایند
داکتر سیماسمر برنده جایزه شهامت از سوی بنیاد جان اف کندی است. سناتور ادوارد کندی، برادر جان اف کندی ریس جمهور محبوب پیشین امریکا، و کارولین کندی دختر جان اف کندی، هردو از اعضا برجسته کمپاین بارک اوباما بودند و به اعتراف رسانه ها این دو در کنار اوپرا وینفری و میشل اوباما کسانی اند که اوباما را به پیروزی رسانده اند. علاوه براین، کارولین کندی عضوی برجسته تیمی بود که "جوبایدن" را به عنوان معاون اوباما انتخاب نمودند. جالب آنکه داکتر سیما سمر از آشنایی و احترام ویژه ای از سوی ادوارد کندی، کارولین کندی و جو بایدن برخوردار می باشد. ظاهرا در امریکا معاون ریس جمهور و وزیر خارجه هردو مصروف فعالیت بیرونی و خارجی هستند. تا جاییکه برخی رسانه تبصر می نمایند که اوباما می خواهد کسی را برای احراز پست وزارت خارجه برگزیند که او بتواند به راحتی با جو بایدن کارنماید. با توجه به آنچه گفته آمد، و با توجه به آشنایی و احترام که داکتر سیماسمر در میان دموکراتهای امریکا دارد، ریس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان آشنایی، صلاحیت و فرصت آنرا دارد تا رنجهای بی پایان قومش را به گوش دولت اوباما نجوا نماید. البته که داکتر سیما سمر این را می داند که هزاره یکی از محروم ترین اقوام این سیاره است و مارتین لوتر کینگ، پیشوای فکری بارک اوباما، نیز از مبارزه برای آزادی و برابری همتبارانش هرگز احساس شرم وکوچک اندیشی ننموده بود